lyssna_nu.png
رادیو علمی
خبرها

پایگاه هوایی حمیمیم سوریه در اختیار روسیه قرار می گیرد

بر اساس توافق انجام شده میان دو کشور روسیه و سوریه که امروز با امضای ولادیمیر پوتین نهایی شد، پایگاه هوایی حمیمیم در استان لاذقیه سوریه در اختیار نیروی هوایی روسیه قرار می گیرد.

معاهده تاریخی صلح کلمبیا امضا شد

رئیس‌جمهوری کلمبیا و رهبر شورشیان چپ‌گرای فارک با امضای توافق صلح رسما به جنگ ۵۲ ساله‌ای که بیش از ۲۶۰ هزار کشته برجای گذاشت، پایان دادند.

پوتین:

با اصلاحات می‌شد جلوی سقوط اتحاد شوروی را گرفت

رئیس‌جمهور روسیه خاطر نشان کرد، حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق باید به جای آن که اجازه به سرنگونی شوروی بدهد این بلوک را تبدیل به یک نهاد دموکراتیک می کرد.

سخنگوی رسمی وزارت خارجه مصر: همه طرف‌ها بایستی به حاکمیت سوریه احترام بگذارند و مبارزه با تروریسم بهانه‌ای برای اجرای مانورهای سیاسی یا مهندسی مجدد نقشه جغرافیایی سیاسی به‌ویژه در شمال سوریه نباشد

پرهیز چند بانک ایرانی از معامله با قرارگاه خاتم‌الانبیا

روزنامه کیهان می‌نویسد برخی بانک‌های کشور در مسیر خودتحریمی افتاده‌ و در اجرای توافق FATF از راه‌اندازی کار اشخاص حقیقی و حقوقی تحریم شده طفره می‌روند.

جرمی کوبین: ناتو باید تعطیل شود

یک روزنامه نگار انگلیسی ویدئویی از رهبر فعلی حزب کارگر این کشور منتشر کرد که در آن وی خواهان تعطیل کردن ناتو و متوقف کردن فعالیت این ائتلاف نظامی شده است.

file-51.jpg

مبارزه ثمر بخش سندیکایی، رویکردها و چالش‌ها

مبارزه کارگران و زحمتکشان میهن ما برای تامین خواست‌ها و منافع صنفی ـ رفاهی در یک سال اخیر

با فراز و فرودهایی همراه بود. بحث در بارۀ چگونگی سازماندهی جنبش اعتراضی موجود کارگران و در چارچوب آن، فعالیت مؤثر برای احیای حقوق سندیکایی، از زمره مهم‌ترین مباحث در درون جنبش کارگری و سندیکایی کشور است.

یکی از مهم‌ترین پرسش‌های پیش‌روی مبارزان و فعالان سندیکایی، عبارت است از اینکه چگونه و با استفاده از کدام روش و راهکارها می‌توان بر پراکندگی کنونی جنبش اعتراضی کارگران غلبه کرده، فضای ضرور برای فعالیت مستقل سندیکایی را فراهم آورد؟!

از آنجا که تماس و رابطه تنگاتنگ با توده‌های کارگر در کارگاه‌ها و کارخانه‌های بزرگ و کوچک اساس و بنیاد مبارزه سندیکایی را تشکیل می دهد، می توان به اهمیت این پرسش در مقطع زمانی کنونی پی برد! اصولاً موجودیت و تداوم مبارزه سندیکاهای کارگری، و به طریق اولی جنبش سندیکایی کارگران بر حضور در کارگاه‌ها و کارخانه و اتکا به حمایت توده‌های وسیع زحمتکشان در محل کار استوار است. با توجه به جو فشار و سیاست مشخص جمهوری اسلامی در خصوص جنبش کارگری، فعالان سندیکایی و کارگران پیشرو در این زمینه با دشواری جدی مواجه هستند. از سویی محیط‌های کارگری به شدت پلیسی (جو محسوس و غیر محسوس پلیسی) است و از دیگر سو فعالیت تشکل‌های زرد در خدمت حکومت میدان مانور و فضای فعالیت مستقل سندیکایی را تنگ و با نوسان همراه ساخته است.

بنابراین یافتن راهکاری که اولاً استقلال عمل جنبش سندیکایی و هویت طبقاتی آن را حفظ کند و دوّم اینکه رابطه با توده‌های کارگر در مراکز صنعتی ـ خدماتی برقرار و تامین گردد، یک وظیفه فوری در این مرحله از حیات جنبش سندیکایی موجود کارگران ایران قلمداد می شود.

با مروری بر تجربه سالیان اخیر و نیز استناد به تجربه‌های غنی جنبش کارگری در طول حداقل یک صد سال گذشته، باید تاکید داشت، با وجود موانع متعدد و سختی کار، امکان فعالیت واقعی سندیکایی به شکل‌های گوناگون وجود داشته و دارد. نکته بسیار مهمی که سنگ بنای این فعالیت تلقی می شود، پایبندی به اصول مبارزه سندیکایی، قوانین رشد آن و پا فشاری بر سمت گیری و محتوای طبقاتی فعالیت صنفی ـ سندیکایی است.

در جریان بحث‌هایی که اکنون فعالان سندیکایی به آن مشغول‌اند، نظر و نظراتی، یا به عبارت دیگر راهکارهایی مطرح می شود که نباید نسبت به آن بی‌تفاوت بوده و بسادگی از کنار آن گذشت.

نقطه نظری اعلام می‌دارد با توجه به لزوم رابطه تنگاتنگ با توده‌های وسیع کارگری در واحدهای تولیدی و صنعتی، به ناگزیر می‌باید نوعی هماهنگی (تاکید می کنیم نوعی هماهنگی) با برخی تشکل‌های زرد داشت. در ادامه چنین خط مشی در فعالیت سندیکایی، حمایت از پاره ای اقدام‌های دولت روحانی و جناح رفسنجانی توصیه می شود. البته این توصیه‌ها در پوشش‌های رنگارنگ و فریبنده مانند، “مخالفت با اقتصاد انگلی” و “تقویت سرمایه صنعتی”، “لزوم رشد تولید به جای واسطه گری” و نظایر آن صورت می‌گیرد!

در اینکه فعالان سندیکایی با استفاده از روزنه‌ها و امکانات موجود می‌باید به فعالیت بپردازند، تردیدی نیست؛ درایت و شجاعت سندیکاهای مستقل و مبارزان سندیکایی و کارگران پیشرو در استفاده از امکانات موجود به حق ستایش برانگیز بوده و است. اما میان بهره‌گیری ماهرانه از روزنه‌ها با تبدیل شدن به زایده تشکل‌های زرد وابسته به جمهوری اسلامی تفاوت از زمین تا آسمان است!

نقش این تشکل‌ها در شورای عالی کار هنگام تصمیم گیری برای تعیین حداقل دستمزدها، موضع گیری این جریانات در قبال تغییر قانون کار و قوانین تامین اجتماعی جای هیچ شک و شبهه‌ای برای، “نوعی همکاری” با تشکل‌های وابسته به حکومت و سرانجام این همکاری و همسویی باقی نمی‌گذارد. نکته مهم‌تر اینکه تشکل‌های وابسته به حکومت، با سیاست معین و هدفمند، گونه‌ای از فعالیت سندیکایی را پیش می‌برند که به آن سندیکالیسم زرد و رفرمیستی نام می‌نهند. این به اصطلاح تشکل‌ها تا به امروز مواضعی جدی، قاطع و مؤثر در مخالفت با برنامه‌هایی چون آزاد سازی اقتصادی (هدفمندی یارانه ها)، خصوصی سازی، مقررات زدایی و نظایر آن نداشته و ندارند. چگونه می‌توان از حقوق صنفی ـ رفاهی کارگران دم زد، امّا با برنامه‌های اقتصادی جمهوری اسلامی در راستای فعالیت سندیکایی مخالفت و مبارزه نکرد؟!

بنابراین سیاست “نوعی هماهنگی” دارای محتوای معین است و اصولاً هرگونه همسویی و هماهنگی در زندگی و کار بطور واقعی و در چارچوب روابط موجود صورت می گیرد؛ به عبارت دیگر، در خلاء و به صورت انتزاعی قرار ندارد! بعلاوه توصیه حمایت از پاره‌ای اقدام‌های جریان اعتدالی خصوصاً رفسنجانی، فاقد پایه عینی و استحکام منطقی است. کارگران میهن ما هم دوران اجرای سیاست‌های تعدیل را تجربه کرده‌اند و هم دوران دولت ضد ملی و ماورا راست احمدی نژاد را که خدمتگزار کلان سرمایه‌داران بود؛ اینک نیز دولت روحانی همان برنامه‌ها را با تفاوت‌هایی عمدتاً در روش به مورد اجرا گذاشته است. آیا تغییر قانون کار در چارچوب لایحه خروج از رکود و رفع موانع تولید، تفاوت بنیادی با سیاست‌های اقتصادی دوران دولت رفسنجانی و بد تر از آن احمدی نژاد دارد؟!

در مقطع زمانی کنونی جنبش سندیکایی موجود کارگران ایران بیش از هر چیز به اتحاد عمل، استقلال طبقاتی و خط مشی واقع بینانه مبتنی بر واقعیت‌های جاری جامعه نیازمند است.

تبدیل سندیکاهای مستقل و جنبش سندیکایی موجود کارگران به زایده حاکمیت و تشکل‌های وابسته به آن یکی از سیاست‌های اصلی جمهوری اسلامی در مرحله کنونی در تقابل با جنبش کارگری کشور است. کارگران و زحمتکشان جز فروش نیروی کار وسیله دیگری برای ارتزاق ندارند. سازماندهی این نیروی بزرگ و تأثیر گذار در تشکل‌های واقعی سندیکایی که بر پایۀ صحیح طبقاتی شکل گرفته باشند، وظیفه همه کارگران پیشرو و آگاه جنبش سندیکایی است!

اتحاد کارگر

zubahan22222.jpg

تشکل سندیکایی، ماهیت و وظایف آن در مرحله کنونی

احیای حقوق سندیکایی خواست مبرم کارگران میهن ما

در هفته‌های اخیر بحث‌هایی در باره “تشکل سراسری” کارگران جریان داشته است که با نظری دقیق و موشکافانه به آن می‌توان این نتیجه‌گیری را به دست داد که چنین طرح و اقدامی از پختگی، شفافیت ضرور و مبتنی بر توانایی‌های موجود جنبش سندیکایی و نیز مفهوم و ماهیت سندیکایی برخوردار نیست. احیای حقوق سندیکایی و احیا و ایجاد سندیکاهای واقعی بر پایه صحیح طبقاتی نه بر اساس ذهنیات و یا اراده گرایانه، بلکه بر بستر نیازهای عینی و مشارکت تودۀ وسیع کارگران در کارگاها و کارخانه‌ها، کارگران آگاه و سندیکالیست انجام شدنی است

طی ماه‌های اخیر به موازات رشد جنبش اعتراضی زحمتکشان بویژه نارضایتی و اعتراض به برنامه خصوصی سازی و اصلاح قانون کار، بحث در باره ایجاد تشکل‌های کارگری نیز در میان فعالین سندیکایی و دیگر محافل سیاسی بالا گرفت.

با انزوای هرچه بیشتر تشکل‌های وابسته به حکومت مانند شورای اسلامی کار و نظایر آن، کارگران سراسر کشور بیش از پیش به اهمیت و ضرورت احیای حقوق سندیکایی خود و احیا و ایجاد سندیکاها پی برده و هرچه بیشتر به صف مبارزه جلب و نزدیک می‌شوند.

در چنین اوضاعی شاهد برخی اقدام‌ها هستیم که می‌تواند برای حال و آینده جنبش سندیکایی موجود کارگران ایران مشکل آفرین و بویژه نا همخوان با وظایف مبرم و فوری مرحله کنونی باشد. تقویت و بازسازی جنبش کارگری ـ سندیکایی بر پایه امکانات واقع بینانه و در چارچوب طبقاتی اولویت اصلی کنونی به شمار می‌آید.

از این رو اتخاذ مواضع و سیاست‌های نا همسو و نا همخوان با وضعیت کنونی به هیچ رو نمی‌تواند به امر تقویت صف‌های جنبش سندیکایی کارگران کشور یاری رساند. مبارزه سندیکایی مفهوم، محتوی و ویژگی‌های خود را دارد که می‌باید با دقت آن را رعایت و در عمل به کار برد.

در هفته‌های اخیر بحث‌هایی در باره “تشکل سراسری” کارگران جریان داشته است که با نظری دقیق و موشکافانه به آن می‌توان این نتیجه‌گیری را به دست داد که چنین طرح و اقدامی از پختگی، شفافیت ضرور و مبتنی بر توانایی‌های موجود جنبش سندیکایی و نیز مفهوم و ماهیت سندیکایی برخوردار نیست. احیای حقوق سندیکایی و احیا و ایجاد سندیکاهای واقعی بر پایه صحیح طبقاتی نه بر اساس ذهنیات و یا اراده گرایانه، بلکه بر بستر نیازهای عینی و مشارکت تودۀ وسیع کارگران در کارگاها و کارخانه‌ها، کارگران آگاه و سندیکالیست انجام شدنی است.

جنبش سندیکایی وسیع‌ترین و توده‌ای‌ترین بخش جنبش کارگری به شمار می‌آید. این جنبش بطور عمده شامل مبارزات اقتصادی، رفاهی و صنفی طبقه کارگر است. گرچه در صحنه سیاسی جنبش خنثی و بی‌طرف نیست و دارای سمت طبقاتی بوده و علیه استبداد، امپریالیسم و واپس ماندگی و ارتجاع نیز مبارزه کرده و می کند.

به بیان دقیق تر جنبش سندیکایی به لحاظ تماسی که با توده‌های وسیع زحمتکشان دارد، توده‌ای‌ترین و وسیع‌ترین سازمان متشکل طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان محسوب می شود. این جنبش همه کارگران صرف نظر از تفاوت‌های عقیدتی، مسلکی، مذهبی و نژادی را در بر می‌گیرد.

به عبارت دیگر شرکت زحمتکشان در جنبش سندیکایی، داوطلبانه و بر پایه برخورداری از دمکراسی وسیع و حفظ استقلال جنبش در برابر دیگر جریانات سیاسی، و فکری است.

جنبش سندیکایی کارگران جنبش مستقل و قائم بالذات است و قوانین رشد ویژه و مربوط به خود را دارد. به این معنا در سندیکا مسایل مربوط به جمع و کل کارگران و آنچه تمامی آنها را به دور هم گرد می‌آورد، مطرح است و نه شعارها و یا مداخله‌های حکومتی؛ نظر به همین ویژگی هاست که تشکل صنفی ـ سندیکایی از امکانات گسترده برای تجمع کلیه زحمتکشان در ابعاد داخلی و بین‌المللی برخوردار است.

با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت، می‌توان خاطرنشان ساخت، بسیاری از بحث‌ها و طرح‌های مطرح شده در خصوص “تشکل سراسری” در هفته‌ها و ماه‌های اخیر از بنیاد و ظرفیت حقیقی، عینی و منطقی برخوردار نبوده و نیست.

برای آنکه به قویت جنبش سندیکایی موجود کارگران کشور کمر همّت بست و در این جهت پیگیرانه تلاش نمود، لازم است در درجه نخست بر اتحاد عمل وسیع صف‌های جنبش کارگری و سندیکایی تأکید ورزید و با حرکت در این مسیر، زمینه‌های هرگونه تشکل سندیکایی گسترده که شامل تمامی طیف‌های سندیکایی باشد و کلیه کارگران فکری و یدی را در بر گیرد، فراهم ساخت.

در این خصوص نکته پُر اهمیت دیگر اینکه نباید لحظه‌ای از توطئه‌ها و اقدام‌های جمهوری اسلامی و رهبری تشکل‌های وابسته به حکومت و برخی تشکل‌های مورد نظر وزارت کار غافل بود.

ربیعی به عنوان وزیر کار دولت روحانی با برنامه و هدف معین با جنبش سندیکایی کارگران و سندیکاهای مستقل مقابله می کند. وجود سندیکا هم در موسسات تولیدی و خدماتی لازم بوده و هم اینکه در مقیاس رشته‌های مختلف تولیدی ـ خدماتی سراسر کشور به سندیکا نیاز است.

ما بارها تأکید کرده ایم “هیچ تشکل دیگری نمی‌تواند در امر دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان جایگزین سازمان سندیکایی گردد.

بنابراین در مرحله کنونی تقویت و باز سازی جنبش سندیکایی موجود بر پایه امکانات و واقعیت‌ها با سازماندهی جنبش اعتراضی پراکنده کارگری و پیوند آن با خواست‌هایی نظیر احیای حقوق سندیکایی و مبارزه علیه برنامه‌های اقتصادی دیکته شده از سوی نهادهای امپریالیستی از اولویت‌های اصلی و غیر قابل انکار است.

تشکل سندیکایی بر پایه صحیح طبقاتی که نیاز به آن از وضع میلیون‌ها کارگر در جامعه طبقاتی ناشی می شود، واقعیتی غیر قابل چشم پوشی است.

با اتحاد عمل صف‌های خود را تقویت کنیم!

کارگر متحد همه چیز

کارگر متفرق هیچ چیز

اتحاد کارگر

در راه احیای حقوق سندیکایی با آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

intwftu-5.gifفدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

شانزدهمین گنگرۀ فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری سندی را از تصویب گذرانده بود که در برگیرنده چارچوب مبارزات سندیکایی در جهان معاصر است. این مصوبه پیمان آتن نامیده می شود و در عین حال یکی از مهم‌ترین و معتبرترین اسناد جنبش جهانی سندیکایی به شمار می آید. اتحاد کارگر، بولتن کمیته روابط سندیکایی ایران، این سند را در چند بخش مجزا و به‌مرور انتشار می‌دهد. آشنایی و دسترسی فعالین سندیکایی به این سند مهم در اوضاع کنونی می‌تواند مبارزه در راه احیای حقوق سندیکایی را با توجه به اهمیت آن یاری موثر نماید. اینک نخستین بخش پیمانِ آتن مربوط به فصل "د" همزمان با روز جهانی کارگر به خوانندگان ارائه میشود.

آموزش‌های سندیکائی – بخش یکم

برگرفته از آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

آشنایی کارگران و زحمتکشان با آموزش های سندیکایی یکی از مهمترین اولویت های مبارزه در راه تامین حقوق سندیکایی و سنگ پایه احیا و ایجاد سندیکاهای واقعی کارگری است. این مساله بویژه در اوضاع حساس میهن ما حائز اهمیت اساسی است. از این رو اتحاد کارگر بولتن کمیته روابط سندیکایی طی رشته مقالاتی مبانی اصلی آموزش های سندیکایی برگرفته از آموزش های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری را منتشر و در اختیار فعالین کارگری قرار می دهد.

سندیکاهای کارگری، ماهیت و ویژگی های آن؛

سندیکاهای کارگری فراگیرترین تشکل مستقل کارگری هستند که شکل گیری آنها محصول تضاد دایم میان منافع کارگران و سرمایه داران و برآمده از مبارزه دایمی کارگران و زحمتکشان برای بهبود وضعیت کار و زندگی است. با آن که امروزه پس از دوسده مبارزه خستگی ناپذیر کارگران، موجودیت سندیکاهای کارگری در بسیاری از کشورهای سرمایه داری به رسمیت شناخته شده است، اما سرمایه داران و دولت های سرمایه داری همچنان می کوشند سندیکاها را از هدف های خود منحرف کنند یا آن ها را تحت تسلط خود درآورند. بنابراین وظیفه کارگران و فعالان سندیکایی است که با دقت، هوشیاری و همبستگی در حفظ حقوق سندیکایی و استقلال عمل سندیکاها بکوشند و سطح مبارزاتی تشکل های کارگری را پیوسته ارتقاء دهند و با قاطعیت از منافع صنفی و طبقاتی زحمتکشان دفاع نمایند. واقعیت این است که سندیکاهای کارگری به رغم فراز و فرودها و علی رغم تحت فشار قرار داشتن دایمی از سوی سرمایه داران و دولت های سرمایه داری و انواع فشارها در حکومت های دیکتاتوری و خودکامه، توانسته اند در زمینه متشکل کردن کارگران برحول مطالبه های بنیادی آنان و نیز درجهت احقاق حقوق کارگران به پیشرفت ها و دستاوردهای قابل ملاحظه و بزرگی چه در سطح ملی و چه درسطح بین المللی دست پیدا کنند. ازجمله می توان به تصویب مقاوله نامه ها و توصیه نامه های سازمان بین المللی کار خصوصاً مقاوله نامه های ۸۷، ۹۸و ۱۳۵ و همچنین منشور جهانی حقوق سندیکایی اشاره کرد.

سندیکاهای کارگری دارای ماهیت طبقاتی معین بوده و ویژگی های مختلفی دارند که آگاهی از آن برای فعالین کارگری اهمیت تام و تمام دارد. ویژگی های سندیکاهای کارگری عبارتند از؛ الف ـ سازمان طبقاتی،

ب ـ سازمان توده ای،

ج ـ سازمان دمکراتیک؛

* ـ الف ـ سازمان طبقاتی؛

سندیکای کارگری در مفهوم کلی یک تشکل پایه ای طبقه کارگر در تمام واحدهای تولیدی و خدماتی است که وظیفه آن متشکل کردن کارگران در دفاع از منافع آنان و همه زحمتکشان است. بنابراین سندیکاهای کارگری یک سازمان طبقاتی کارگران محسوب می شود.

این ویژگی یعنی سازمان طبقاتی بودن زمانی معنا پیدا کرده و صورت واقعیت به خود می گیرد که برمواضع طبقه کارگر تکیه نموده و پیگیرانه، اصولی و به دور از هرگونه سازشکاری از منافع طبقه کارگر در برابر استثمارگران و دولت های سرمایه داری دفاع کند. این واقعیت را نباید فراموش کرد که در جنبش سندیکایی برخی بینش ها و دیدگاه های رفُرمیستی و انحرافی وجود دارد که باید در برابر آن ها هوشیار بود. زیرا چنین دیدگاه ها و نظراتی(بینشی) می تواند سندیکاهای کارگری را از مضمون طبقاتی آن تهی سازد. از جمله این دیدگاه ها و بینش های انحرافی و رفُرمیستی می توان به گرایش های زیر اشاره کرد:

۱ ـ گرایش دایمی به سازشکاری با کارفرما که در عمل به زیان منافع زحمتکشان و به همکاری با کارفرمایان منجر می شود؛

۲ ـ هواداری از نظریه همکاری با کارفرمایان و دولت های سرمایه داری و چشم بستن بر مطالبه های بنیادی زحمتکشان در دست یابی به رشد و توسعه پایدار و عدالت اجتماعی؛

۳ ـ محدود ساختن فعالیت طبقه کارگر به مطالبه های صرفاً اقتصادی که به کارفرمایان و به دولت های سرمایه داری این امکان را می دهد که تسلط سیاسی و ایدئولوژیک خود را بر زحمتکشان حفظ کنند.

(توضیح ضرور: در این زمینه می توان به نقش بارز جنبش سندیکایی زحمتکشان آفریقای جنوبی در زمان مبارزه علیه آپارتاید، مبارزه سندیکاهای کارگری فرانسه در دوران جنگ دوّم و اشغال این کشور توسط آلمان فاشیستی و نیز مبارزه دلیرانه شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران در دوره جنبش ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد. این تجربیات به خوبی خط بطلان بر گرایش رفرمیستی و محدود کردن مبارزه طبقه کارگر به صرفاً مسایل اقتصادی است)

با این حال و علی رغم تمام تلاش های کارفرمایان و دولت های سرمایه داری در تقویت و ترویج این دیدگاه ها و بینش های رفرمیستی و سازشکارانه، بینش و دیدگاه طبقاتی درباره سندیکاها همه جا درمیان کارگران رشد و تقویت یافته است. شاهد این امر، همانا رشد مبارزات زحمتکشان در مجموعۀ کشورهای سرمایه داری و وجود سازمان های فراگیر و مستقل کارگری در سراسر جهان است. (توضیح ضرور: در مبارزات زحمتکشان اروپا علیه سیاست های ریاضت اقتصادی دیکته شده از سوی کمیسیون اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی پول در سال های اخیر شاهد رشد بینش طبقاتی در سندیکاهای اروپایی هستیم) بنابراین در مبارزات سندیکایی همواره باید بینش و دیدگاه طبقاتی را تقویت کرد. سندیکا به عنوان سازمان طبقاتی کارگران و زحمتکشان در عین حال یک سازمان توده ای فراگیر نیز هست.

آموزش‌های سندیکائی – بخش دوم

*ـ ب سازمان فراگیر توده ای؛

نقش اجتماعی طبقه کارگر با توجه به صنعتی شدن کشورها و در نتیجه رشد آگاهی کارگران رو به فزونی گرفته است. طبقه کارگر نه فقط از نظر تعداد که از نظر نقش تعیین کننده آن در روند تولید، به یک قدرت اجتماعی با نفوذ و نیرومند بدل گردیده است. اما قدرت اجتماعی کارگران زمانی می تواند بر زندگی اجتماعی آن تاثیر بایسته و لازم را بر جا نهد که این طبقه در سندیکاهای نیرومند و متشکل از وسیع ترین لایه های زحمتکشان و بطور کلی مزد بگیران سازمان یافته و پدیدار شود. به عبارت دیگر سندیکاهای کارگری تنها زمانی می توانند در دفاع از منافع مادی و معنوی کارگران و زحمتکشان نقش شایسته ایفا کنند که در مقام سازمان های فراگیر توده ای کارگری موجودیت خود را تضمین و تثبیت نمایند.

برای آن که سندیکا بتواند زحمتکشان هرچه بیش تری را در خود متشکل کند، باید درهایش بر روی همه زحمتکشان صرف نظر از عقاید سیاسی، مذهبی، قومی، نژادی یا جنسیتی آنان باز باشد.

طبقه کارگر طیف وسیعی از کارگران را با باورها و اعتقادات سیاسی، مذهبی و نظری گوناگون در بر می گیرد. سرمایه داران و دولت های سرمایه داری می کوشند که با سوء استفاده از این تنوع آرا و عقاید، وحدت طبقه کارگر را که ریشه در منافع ژرف مشترک آنان دارد از میان بردارند. از این رو برای اینکه سندیکاها بتوانند طیف گسترده کارگران و زحمتکشان را هرچه بیشتر در خود متشکل کنند، باید نه فقط در قبال کارفرما و دولت و نهادهای دولتی ـ حکومتی، بلکه در برابر گروه ها، حزب ها و سازمان های سیاسی و مذهبی نیز مستقل باشند. جنبش سندیکایی، جنبش مستقل و قایم بالذات است. در عین حال استقلال سندیکاهای کارگری مانع از همبستگی و ارتباط با حزب های سیاسی و جنبش های اجتماعی ترقی خواه در مبارزه مشترک برای پیشرفت اجتماعی، عدالت اجتماعی، حقوق و آزادی های دمکراتیک، استقلال و حق حاکمیت ملی نیست و نمی تواند باشد. (توضیح ضرور: تجربه نشان می دهد سندیکاهای کارگری بر پایه بینش طبقاتی خود در مبارزات گوناگون در نقاط مختلف جهان در همبستگی با حزب های مترقی و مردمی در مبارزه با فاشیسم، نژاد پرستی، برنامه های نو لیبرالی، جنگ افروزی امپریالیستی، حکومت های خودکامه و دیکتاتوری نقش بسزا ایفا کرده و ضمن حفظ استقلال خود در ارتباط سرشتی با حزب ها و جنبش های مترقی عمل کرده اند).

*ـ سازمان دمکراتیک؛

سومین ویژگی سندیکاها در کنار ماهیت طبقاتی و فراگیر توده ای آنها عبارتست از ویژگی دمکراتیک. به این معنا سندیکا سازمانی دمکراتیک تلقی می شود. سندیکاها بنا بر ماهیت فراگیر و توده ای و نیز طبقاتی خود سازمان دمکراتیک طبقه کارگر محسوب می شوند. به عبارت دقیق تر باید تمام اعضا در کلیه عرصه های تصمیم گیری و اجرای تصمیم های اتخاذ شده و نظارت بر حُسن اجرای آن ها حضور و مشارکت فعال داشته باشند. خصلت دمکراتیک سندیکاها موجب ارتقای آگاهی طبقاتی کارگران است. بنا به این خصلت، خرد جمعی در تصمیم گیری های سندیکاها حاکم است. بالاترین ارگان تصمیم گیری در سندیکا مجمع عمومی آن خواهد بود. تعیین سمت گیری ها، تدوین، تصویب و اصلاح اساسنامه و نظارت بر حُسن اجرای آن ها و نیز انتخاب نمایندگان، انتخاب هیات های رهبری، کمیسیون های اجرایی، اداری و حقوقی و دیگر ارگان های وابسته از جمله اختیارات مجمع عمومی است. خصلت دمکراتیک سندیکاها با ویژگی و ماهیت طبقاتی ـ صنفی و توده ای آنها ارتباط عضوی و سرشتی دارد. مرکزیت مبتنی بر دمکراسی در اداره سندیکاها بیانگر روح دمکراتیک حاکم بر فعالیت سندیکاهای کارگری است. بر این اساس دمکراسی سندیکایی و نتایج آن منجر بدان می شود که ۱ـ بین اعضای سندیکا روابط نزدیک تری ایجاد شود، ۲ـ اعضا در اتخاذ سمت گیری ها و تعیین سیاست و خط مش سندیکایی مشارکت فعال داشته باشند، ۳ـ اعضا در تمام سطوح فعالیت های سندیکایی سهیم باشند.

مشارکت اعضا در فعالیت های سندیکایی از مهم ترین ویژگی های مبارزات سندیکاهای کارگری است. سندیکا، یعنی همه اعضای آن. این یک اصل بنیادی به شمار می آید. از این رو برای آن که سندیکا بتواند واقعاً خصلت توده ای ـ فراگیر داشته باشد و برای آن که بتواند فعالیت خود را در زمینه های مختلف گسترش دهد و با موفقیت از عهده انجام وظایف و مسئولیت ها برآید باید به اصل مشارکت اعضا در تمام سطوح پای بند باشد. بنا براین برای مشورت با اعضای سندیکا و تشویق آنان به حضور در فعالیت های سندیکایی بویژه در کارگاهای بزرگ، می باید علاوه بر نشست ها و گردهمایی های عمومی ادواری، دیگر شیوه های مناسب از جمله انتشار جزوات سندیکایی و برگزاری نشست های متعدد را در نظر داشت. مشارکت اعضا تنها به معنای مشورت کردن با آنان و تشویق به ابراز عقیده درباره مسایل مربوط به سندیکا نیست بلکه باید آنان را در تمام فعالیت های سندیکایی نیز مشارکت داد. در این خصوص نقش رهبری و ارگان های منتخب حائز اهمیت بسزایی است. فعالیت سندیکایی به خودی خود پیش نخواهد رفت. به همین دلیل، لازم است که برای هدایت کارها خصوصاً در فاصله نشست های عمومی، یک رهبری به صورت دمکراتیک از جانب اعضای سندیکا انتخاب شود. رهبری وظیفه دارد که: ۱ـ تصمیم های اتخاذ شده را به صورت اصولی و به موقع به اجرا گذارد؛

۲ـ به فعالیت های سندیکایی تحرک لازم را بخشد و همه اعضا را در زندگی سازمان سندیکایی سهیم کند؛

۳ـ رهبری سندیکا برای آنکه بتواند نقش خویش را انجام دهد باید نماینده همه زحمتکشان باشد. این رهبری نباید بر فعالیت این یا آن عضو فعال، بلکه باید بر کار جمعی و گروهی فعالین و مبارزان سندیکایی متکی باشد.

آموزش‌های سندیکائی – بخش سوم

*ـ سندیکا و ساختار سازمان‌های سندیکایی؛

کارگاه به معنی وسیع کلمه یعنی شامل کارخانه، موسسه، اداره و بطور کلی هر واحد تولیدی و خدماتی، مناسب‌ترین و مهم‌ترین مکان برای تشکیل سندیکا و فعالیت‌های سندیکایی است. به عبارت دقیق‌تر کارگاه، اساس فعالیت‌های سندیکایی به شمار می آید. زیرا ارتباط میان کارگران و زحمتکشان در کارگاه از هرجای دیگری آسان‌تر صورت می گیرد. از این‌رو کارگاه به معنی وسیع آن پایگاه سازمانی فعالیت سندیکایی است که سازمان‌های سندیکایی بر پایه و اساس آن شکل می گیرند.

* ـ در هر کارگاه، یک سندیکا؛

تجربه نشان می دهد که اگر در کارگاه‌ها (مفهوم وسیع کارگاه مورد نظر است) سندیکاها تنگ نظرانه و بر اساس حرفه‌های مختلف یا بر پایه اعتقادات سیاسی و مذهبی شکل بگیرند، درک اهمیت اشتراک منافع از جانب همه زحمتکشان دشوار و حتی غیر ممکن خواهد بود. هدف سندیکا و سازمان سندیکایی متحد کردن کارگران بر اساس منافع مشترک آنان است. از سویی هدف سندیکا، متشکل ساختن همه کارگران است و از دیگر سو برای رسیدن به این مقصود باید از کارگاه آغاز کرد و توجه عمده به جانب کارگاه‌ها باشد.

بنا براین، اصل طبقاتی و فراگیر و توده‌ای بودن سندیکا که پیش‌تر در باره آنها صحبت کردیم، مشخص کننده ساختمان و ساختار سندیکاست در هر کارگاه و بطور کلی در هر واحد اقتصادی و اجتماعی اعم از خصوصی، دولتی، دستگاه اداری، مختلط و غیره، زحمتکشان باید مستقل از حرفه، تخصص و اعتقادات سیاسی و مذهبی خود، در یک سندیکای واحد متشکل شوند.

این سندیکا، پایه و اساس اتحادیه‌ها و سازمان‌های سندیکایی (حرفه‌ای و بین حرفه‌ای) را تشکیل می دهد و در واقع حلقه ارتباطی اصلی میان اعضای سندیکا و سازمان‌های سندیکایی محلی، منطقه‌ای و سراسری به شمار می رود. بنا براین سازمان‌های سندیکایی بر اساس سندیکا در کارگاه به دو صورت شکل می گیرد؛

۱ـ سازمان‌های مختلط یا افقی سندیکایی که از به هم پیوستن سندیکاها در رشته‌های مختلف و برای نمونه از به هم پیوستن سندیکاهای کارخانه‌های سیمان، گونی‌بافی، داروسازی، پارچه‌بافی، قند، لاستیک‌سازی و از این قبیل در یک محل، یک منطقه یا سراسر کشور تشکیل می شود.

۲ ـ سازمان عمودی یا رشته‌ای سندیکایی که از به هم پیوستن سندیکاهای یک شاخه صنعتی و حرفه‌ای و برای نمونه از به هم پیوستن سندیکاهای کارخانه‌های تولیدی خودرو سازی، نفت، پتروشیمی، الکترونیک و از این قبیل در یک محل یا منطقه و یا در سراسر کشور شکل می گیرند.

در این زمینه لازم است به دو نکته مهم توجه داشت؛

الف ـ بالاترین سازمان طبقاتی صنفی کارگران در مقیاس کشوری سازمانی است که از به هم پیوستن افقی سازمان‌های محلی و منطقه‌ای تشکیل شود و همه کارگران و سندیکاهای کارگری را در بر گیرد.

ب ـ تشکیل سندیکای پایه‌ای، به‌ویژه در کارگاه‌های کوچک، گاه با دشواری‌هایی روبرو می شود. در این صورت سازمان پایه‌ای بر اساس تجمع این کارگاه‌ها در سطح محلی تشکیل می گردد. از این‌رو سندیکاهای پایه‌ای می تواند سندیکای یک کارگاه (سندیکای کارگاهی) یا سندیکای محلی (سندیکای حرفه‌ای) باشد.

*ـ سندیکاهای کارگری و کارکرد آن؛

سندیکاها به مثابه سازمان پایه‌ای طبقه کارگر به منظور دفاع از مطالبات اقتصادی و اجتماعی به وجود آمدند و رشد کردند. اما این نقش که در روزگار ما گسترش قابل ملاحظه‌ای یافته است، در شرایط بسیار متفاوتی نسبت به گذشته بسط و تکامل می یابد. هرچند نقش سندیکا از لحاظ بنیادی در همه جا یکی است، ولی بر حسب نظام های اقتصادی و اجتماعی مختلف این نقش به صورتی متفاوت صورت می گیرد.

*ـ سندیکاها و دفاع از منافع مادی و معنوی زحمتکشان؛

سندیکا، بنا بر نقشی که دارد، باید خواست‌ها و حقوق فردی و جمعی زحمتکشان را در نظر گیرد و برای تحقق آن‌ها با توجه به شرایط اقتصادی اجتماعی هر کشور، فعالیت خود را سازمان دهد. در میدان فعالیت سندیکایی است که زحمتکشان به نیروی اجتماعی و توان خویش آگاهی می یابند و خواستار آن می شوند که جایگاه شایسته خود را در زندگی اجتماعی به‌دست آورند. موفقیت سندیکا در پیش‌برد خواست‌ها و اهداف کارگری در گرو مشارکت همه کارگران و جلب حمایت تمام زحمتکشان است. پاره‌ای از این خواست‌ها و اهداف در سطح کارگاه قابل حصول است. ولی بخش عمده آن در گرو عمل مشترک کارگران در سطحی فراتر از کارگاه، یعنی در مقیاس های محلی، منطقه‌ای، کشوری و حتی در عرصه‌های بین المللی و در عمل مشترک کارگران سراسر جهان میسّر خواهد بود.

*ـ سندیکاها و دفاع از آزادی‌های سندیکایی و گسترش آن؛

بدون آزادی سندیکایی، فعالیت‌های متنوع سندیکایی نمی تواند از اثر بخشی کامل برخوردار باشد. دادن اطلاعات به زحمتکشان و داشتن ارتباط با آنان جزء جدایی ناپذیر فعالیت سندیکایی است. این حقی است که باید در همه جا و به ویژه با تکیه بر مقاوله نامه‌ها و توصیه نامه‌های مصوب سازمان بین‌المللی کار و منشور جهانی حقوق سندیکایی (مصوب فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری) برای به‌رسمیت شناختن آن کوشید. باید در کارگاه‌های سرمایه‌داری کارفرمایان را وادار به‌پذیرش حقوق سندیکایی از جمله حق برپایی سندیکا نمود. به‌علاوه، رشد و گسترش سازمان سندیکایی و فعالیت های آن مستلزم طرح مسایل نو و کسب حقوق تازه به تازه است.

*ـ سندیکا مدرسه دایمی آموزش کارگران؛

فعالیت سندیکایی در کارگاه یکی از عوامل عمده‌ای است که به زحمتکشان امکان می دهد اشتراک منافع خود را دریابند. بنابراین کارگران پیش و بیش از هر کجای دیگر، در جریان فعالیت سندیکایی است که آموزش می بینند. با چنین آموزشی است که فعالان و مبارزان سندیکایی شناخت و تجربه لازم را برای ایفای وظایف و مسئولیت‌های بزرگ تر اجتماعی و طبقاتی خود به دست می آورند.

پایان

برگرفته از آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

اتحاد کارگر

درس‌هایی از تاریخ مبارزات درخشان جنبش‌های کارگری در جهان:اتحاد،‌ مبارزه، پیروزی

222-Strikers-2.jpg

تاریخ مبارزات کارگری جهان سرشار از نبردهای نفس‌گیر و شورانگیزی است که پیروزی‌هایی چشمگیر به دنبال داشته‌اند و قدرت شگفت‌انگیز اتحاد و پیگیری در مبارزه برای تحقق خواست‌های بنیادی زحمتکشان را نشان می‌دهند. دستاوردهای زحمتکشان در زمینه‌های گوناگون، از دستمزدهای مناسب گرفته تا ساعت‌های کار و تعطیلی هفتگی و مرخصی و بیمه و اضافه‌کاری و غیره، درروند پیکارهای طولانی و پُررنج ولی افتخارآمیزی به‌دست‌آمده است که نمونه‌های پیروزمند آن را در تاریخ مبارزات کارگری کشور خودمان در چند دههٔ گذشته فراوان می‌توان یافت.

به پشتوانهٔ همین پیشینهٔ درخشان است که امروز زحمتکشان جهان، و ازجمله کارگران و زحمتکشان ایران، در برابر تلاش اردوی سرمایهٔ جهانی و ارتجاع برای بازپس‌گیری دستاوردهای زحمتکشان، و نقض بنیادی‌ترین حقوق آن‌ها در زمینه‌های شغلی و سندیکایی، جانانه مقاومت می‌کنند. از یک‌سو، اردوی سرمایهٔ جهانی برای به حداکثر رساندن سود خود زندگی‌ها را متلاشی و مقاومت‌ها را سرکوب می‌کند، و از سوی دیگر، زحمتکشان به‌طور طبیعی برای تأمین یک زندگی شایسته و شرایط کار انسانی تلاش می‌کنند و واکنش نشان می‌دهند. برخورداری از یک زندگی شایسته حق هر انسانی است، و سنگ‌اندازی در تأمین این زندگی از سوی هر نهاد خصوصی یا دولتی که باشد، ظلم و ستمی است نابخشودنی به خانواده‌های زحمتکشان. آنچه در ادامه می‌خوانید، نمونهٔ درخشانی است از اتحاد زنان کارگر ”زنجیر سازی“ در انگلستان و مبارزهٔ جمعی و متشکل آن‌ها، که سرانجامِ شیرین آن پیروزی کارگران و دستمزدهای بهتر برای آن‌ها بود.

***

در سدهٔ نوزدهم میلادی بیشتر تولیدِ زنجیرهای بزرگ دیگر از حالت تولیدِ کارگاهی درآمده و صنعتی شده بود. امّا تولید ”‌زنجیرهای کوچک“ برای استفاده در کشاورزی و وسایل خانگی هنوز وجود داشت و به‌طور عمده در خانه‌ها و اتاقک‌های گوشهٔ حیاط خانه‌ها به حیات خود ادامه می‌داد. بیشترِ این تولید در کارگاه‌های بسیار کوچک و به‌طور دستی توسط زنان و دختران جوانی انجام می‌شد که اغلب فاقد تشکل اتحادیه‌ای بودند و در شرایطی نامناسب و اجحاف‌آمیز کار می‌کردند. درگذر سال‌ها، صنعتِ زنجیر سازی کوچک به‌تدریج در شهر کوچک ”کرادلی هیت“ (Cradley Heath) در ”وِست میدلَند“ [در انگلستان] متمرکز شد.

مزدی که به بسیاری از کارگران پرداخت می‌شد ۳ شیلینگ در هفته بود که مبلغی بسیار ناچیز بود. برای مقایسه، کارگران بارانداز لندن در سال ۱۸۸۹ برای دستمزد ۶ شیلینگ در ساعت اعتصاب کرده بودند. هر کوششی برای بهبود شرایط کارگران زنجیر ساز در کارگاه‌های کوچک و خانگی، با تهدید کارفرمایان به ماشینی کردن تولید روبرو می‌شد که می‌توانست به قیمت بیکار شدن همهٔ کارگران تمام شود.

در آغاز سدهٔ بیستم، در سال ۱۹۰۵، زنجیر سازان زن در کرادلی هیت ”انجمن چکش کاران و زنجیر سازان محلی کرادلی هیت و حومه“ را تشکیل دادند که در حقیقت یک اتحادیهٔ واقعی و اصیل بود که به‌ندرت در تاریخ مبارزاتی این کارگران به این امر اشاره می‌شود. در سال ۱۹۰۷ این انجمن به فدراسیون سراسری کارگران زن (NFWW) پیوست و به بخش زنجیر سازان این فدراسیون تبدیل شد.

در شرایط آن روز، اتحادیه‌ها بیشتر محلی و متعلق به صنف یا حرفه‌ای خاص بودند. اما با نیرومندتر و پیکارجو تر شدن جنبش اتحادیه‌ای در سال‌های نخستین سدهٔ بیستم، روند ایجاد تشکل‌های فراگیرتر شتاب گرفت.

در کنارِ این روند، کارزار عمومی علیه شرایط نامناسب و بهره‌کشی شدید در بخش صنعت، که اکثر کارگران آن‌ها زن بودند، سرانجام به ایجاد جنبشی در طبقهٔ کارگر انجامید. در سال ۱۹۰۹، در پی انتخاب شمارِ اندک اما رو به افزایشی از نمایندگان حزب کارگر در مجلس، دولت لیبرال ”قانون هیئت‌های صنفی“ را تصویب کرد که در تلاطم‌های کارگری ۶۰-۷۰ ساله در صنعت زنجیر سازی منطقهٔ Black County [سرزمین سیاه، به علّت دود‌هٔ فراوان ناشی از سوخت زغال‌سنگ در این منطقهٔ بسیار صنعتی] تأثیر چشمگیری داشت. درجاهایی که ”نرخ دستمزد رایج در شاخه‌ای از صنف یا حرفه در مقایسه با دستمزد در بخش‌های دیگر بیش‌ازاندازه پایین بود“ این قانون امکان تعیین حداقل دستمزد در آن شاخه را فراهم می‌کرد. در آغاز سال ۱۹۱۰، برای زنجیر سازان دست‌کار، که با چکش دستی کار می‌کردند، حداقل دستمزد ۵/۲ پنی در ساعت، برای ۵۵ ساعت کار در هفته، پیشنهاد شد که تقریباً دو برابر میزان پرداختی رایج در آن زمان بود (برای مقایسه، بهای یک قرص نان در آن زمان ۵/۲ پنی بود) [هر شیلینگ=۱۲ پنی]. با نزدیک شدن مهلت اجرای دستمزدهای جدید در کارگاه‌های زنجیر سازی کوچک، کارفرمایان اعلام کردند که دستمزدها را مطابق با قانون جدید نخواهند پرداخت و در ضمن همان شیوهٔ پیشین پرداخت بر اساس تعداد جنس تحویل‌شده را ادامه خواهند داد. برخی از کارفرمایان حتی با نیرنگ و فریب زنان کارگر را مجبور به امضای برگه‌هایی کردند که در آن از حق خود برای دریافت دستمزد مطابق قانون جدید چشم‌پوشی کنند.

وقتی معلوم شد که کارفرمایان تمایلی برای اجرای قانون جدید ندارند، از همهٔ ”کارگران زن چکش کار در صنف زنجیر ساز“ خواسته شد تا بعدازظهر روز دوشنبه ۱۱ آوریل ۱۹۱۰ را نصف روز تعطیل کنند و برای شنیدن گزارشی دربارهٔ ”قانون هیئت‌های صنفی“ و تأثیر آن بر صنف زنجیر ساز در یک جلسه جمع شوند. سخنرانان این جلسه، خانم مِری مک آرتور، فعال اتحادیه‌ای، و آقای جی جی مالون، رئیس ”اتحادیهٔ ضد شرایط نامناسب کار“ بودند.

در آن زمان در حدود ۷۰۰۰ کارگر زنجیر ساز در کارگاه‌های کرادلی و حومهٔ کرادلی هیت کار می‌کردند که دوسوم آنان زن بودند. در حدود ۸۵۰ نفر از کارگران به علّت نپذیرفتن موضع کارفرمایان در سرپیچی از اجرای قانونِ حداقل مزد، دست به اعتصاب زدند، یا اینکه قبل از آنکه اعتصاب کنند، کارفرمایان جلوی ورود آن‌ها را به کارگاه‌ها گرفتند و آن‌ها را پشت درهای بسته گذاشتند.

خانم مک آرتور یکی از شخصیت‌‌های محوری در این مناقشهٔ کارگری-کارفرمایی بود. او در مقام رهبر فدراسیون سراسری کارگران زن (NFWW) در فشار آوردن به صاحبان قدرت و پیش بردن کارها، لابی‌گری در مجلس، و جلب‌توجه مطبوعات و ”هیئت‌های صنفی“ توانست نقش مهمی بازی کند. او همچنین در جمع‌آوری کمک‌های مالی به مبلغ هنگفت ۴۰۰۰ پوند (معادل ۳۷۰٫۰۰۰ پوند به ارزش پول امروز) برای صندوق اعتصاب نقش برجسته‌ای داشت. به پشتوانهٔ همین کمک مالی بود که اعتصاب‌کنندگان توانستند مبارزهٔ خود را به مدتی طولانی ادامه دهند. یکی دیگر از نکته‌هایی که در این پیکار کمتر به آن پرداخته می‌شود این است که بیشتر کار عملی‌ای که در این مناقشه انجام گرفت، ازجمله وظیفهٔ سنگین حفظ اتحاد زنانِ کارگر و پشتیبانیِ فعالان اتحادیه‌ای مرد به عهدهٔ جولیا وارلی (۱۸۷۱- ۱۹۵۲م) بود، چون خانم مک آرتور مجبور بود بیشتر وقت خود را در لندن بگذراند.

وارلی زندگی کاری‌اش را در ۱۳ سالگی در کارخانه پشم و کاموای برَدفورد (‌Bradford) در شغل رُفتگری شروع کرد. در کرادلی هیت اوضاع خیلی حاد شده بود. جمع زیادی از زنان از امضای برگه‌ای که کارفرمایان را از اجرای قانون هیئت‌های صنفی دربارهٔ حداقل دستمزد مستثنا می‌کرد، خودداری کرده بودند. در روز ۲۷ اوت ۱۹۱۰ (شهریور ۱۲۸۹ش) کارفرمایان درهای کارخانه‌ها را به روی کارگران بستند و از ورود آن‌ها به محل کار جلوگیری کردند.

در هفتهٔ اول اعتصاب، نشست همگانی کارگران به راه‌پیمایی خیابانی آنان همراه با خواندن ترانه‌های شور آور منتهی شد. شعبهٔ کرادلی هیتِ فدراسیون سراسری کارگران زن همچنان برای تأمین زندگی کارگران اعتصابی به آن‌ها کمک مالی می‌کرد. در هفتهٔ نخست اعتصاب، ۲۱۲ کارگر عضو اتحادیه و ۲۰۲ کارگر که عضو اتحادیه نبودند هرکدام به ترتیب ۵ شیلینگ و ۲ شیلینگ و نیم دریافت کردند. تأثیر این کمک مالی تکان‌دهنده بود. در هفتهٔ دوم، تعداد کارگرانی که از این کمک مالی برخوردار شدند به ۲۲۶ کارگر عضو اتحادیه و ۴۳۰ کارگر غیر عضو افزایش یافت. در همین هفته، یک تظاهرات رسمی ترتیب داده شد و ۵۰۰۰ نفر از مردم در مقابل دبستان محلهٔ گرینجر (Grainger) تجمع کردند. صف تظاهرکنندگان، که دستهٔ موزیک کواری بانک (Quary Bank) پیشاپیش آن حرکت می‌کرد، تا کرادلی و دروازهٔ کولی (Colley) رفت و دوباره از همان مسیر به محل اوّل بازگشت. خیلی از تظاهرکنندگان کودکانشان را نیز با خود به راه‌پیمایی آورده بودند. همه به‌دقت به سخنرانی وارلی و نمایندهٔ خانم‌ مک آرتور که از لندن آمده بود گوش می‌دادند. زنان کارگر روحیه‌ای شاد داشتند و حتی احساس رهایی می‌کردند. هر شنبه عده‌ای از زنان برای جمع‌آوری کمک مالی به مناطق دوردست و حتّیٰ تا بیرمنگام (Birmingham) و سراسر منطقهٔ صنعتی ”سرزمین سیاه“ می‌رفتند و با دستی پُر بازمی‌گشتند. هیچ‌کس از آن‌ها نمی‌پرسید که آیا اجازهٔ جمع‌آوری پول در خیابان رادارند یا نه. فقط کافی بود که ظرف‌هایشان را به صدا درآورند و ندا دهند: ”به اعتصاب دختران کرادلی کمک کنید!“ پشتیبانی مردم از اعتصاب‌کنندگان چشمگیر بود و روزنامه‌ها نیز گزارش‌های بسیار شورانگیزی منتشر می‌کردند. روزنامهٔ دِیلی‌اکسپرس در شمارهٔ روز اوّل سپتامبر ۱۹۱۰ خود مقاله‌ای دربارهٔ خانم راند (Patience Round)، ”اعتصابیِ ۷۹ ساله“ و یکی دیگر از ۱۲ زنجیر ساز اعتصابی که بیشتر از ۷۰ سال داشتند منتشر کرد. نشریهٔ بیرمنگام دیسپَچ (Birmingham Despatch) هم دربارهٔ این خانم نوشت که از ۱۰ سالگی زنجیر سازی می‌کرده است. این گزارش‌ها با اشاره به افق زندگی محدود خانم راند که ”در زندگی‌اش هیچ‌گاه از محدودهٔ کرادلی هیت خارج نشده است“، دربارهٔ زندگی خصوصی او نوشتند که برای تأمین معاش و هزینهٔ نگهداری شوهر معلولش، چاره‌ای نداشته است جز اینکه از طلوع تا غروب آفتاب کار کند. در روزنامه‌ها از قول خانم راند نوشتند که: ”این روزها، روزهای خیلی خوبی است... هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که برای تحقق حقوق زنان زندگی و مبارزه کنم.“ در آن زمان ۶۳۸ تن از کارگران زن پشت درهای بسته مانده بودند که ۳۲۰ تن از آن‌ها عضو اتحادیه بودند و ۳۱۸ تن از آن‌ها عضو نبودند. درمجموع ۸۰۰ کارگر اعتصابی از صندوق اعتصاب کمک مالی دریافت می‌کردند و تقریباً ‌با اطمینان می‌توان گفت که به این دلیل بود که کارگران توانستند به اعتراض خود ادامه دهند، به‌طوری‌که در عرض یک ماه، ۶۰ درصد از کارفرمایان موافقت کردند که حداقل دستمزد قانونی را بپردازند. اکنون زمانِ انتظار بود. در هفتهٔ سوم اعتصاب، در یک روز دوشنبه، یک گردهمایی اعتراضی در برابر تئاتر اِمپایر برگزار شد. در هفتهٔ چهارم نیز این گردهمایی تکرار شد. تا آن زمان ۳۵ کارخانه‌دار با پرداخت دستمزد کامل موافقت کرده بودند. در ۲۴م سپتامبر، یعنی در هفتهٔ پنجم مناقشهٔ کارگران و کارفرمایان، دیگر روشن بود که روند حل‌وفصل مناقشه دارد به‌خوبی به سود کارگران پیش می‌رود. صاحبان کارخانه‌های کوچک‌تر و واسطه اعلام کردند که آماده‌اند دستمزدها را بر اساس نرخ مصوب هیئت صنفی بپردازند، به‌شرط آنکه کارفرمایان عمده موافقت کنند که فقط به چنین کارخانه‌هایی که پرداخت با نرخ قانونی را پذیرفته‌اند جنس سفارش دهند. در این زمان ۶۰۰ کارگر عضو اتحادیه با مزد تصویب‌شدهٔ قانونی کار می‌کردند، ولی ۱۴۰ کارگر عضو اتحادیه و ۲۸۰ کارگر غیر عضو هنوز درگیرِ مناقشه بودند و به توافق نرسیده بودند. در هفتهٔ ششم، در یک روز یکشنبه، گردهمایی بزرگ دیگری در تئاتر اِمپایر برگزار شد که این بار سخنرانان اصلی آرتور هندرسون، رهبر فراکسیون حزب کارگر در مجلس، و جان گالزوُرتی (John Galsworthy)، داستان‌نویس مشهور، بودند.

کارفرمایان پیشنهادِ کارخانه‌داران واسطه را رد کردند و اختلاف و مناقشه به ماه اکتبر کشیده شد، ضمن آنکه روز به روز حادتر نیز می‌شد. کار از گفتگو به تظاهرات ایستاده در برابر تمام کارخانه‌ها تبدیل شد، عملی که امروزه آن را اصطلاحاً ”گام بعدی“ می‌خوانند. سرانجام توافق غیرمنتظره‌ای به عمل آمد که نشان از کوتاه آمدن کامل کارفرمایان داشت. همهٔ کارفرمایان موافقت کردند که فقط با کارخانه‌داران واسطه‌ای که دستمزدهای جدید را پذیرفته‌اند معامله کنند. تا آن زمان دست‌کم ۱۳۵ کارخانه‌دار واسطه دستمزدهای قانونی جدید را پذیرفته بودند.

در همان روز، در تجمعی از زنان که در دبستان محلهٔ گرینجر برگزار شد، حاضران همگی بر این نظر بودند که آنچه روی‌داده است، پیروزی قطعی و کاملی است که آن‌ها در ده هفتهٔ گذشته به دنبال آن بوده‌اند. به این زنانِ کارگر پیشنهادهای بی‌شماری برای پایان دادن به اعتصاب و بازگشت به کار داده‌شده بود، اما آنچه آن‌ها را راضی می‌کرد، فقط و فقط دستیابی به همهٔ خواست‌هایشان بود و نه هیچ‌چیز دیگر.

نکتهٔ جالب دیگر اینکه در این نبرد حتّیٰ یک کارفرما ورشکست نشد، هیچ زنی کارش را از دست نداد، و هیچ کارخانه‌ای هم به خارج از کشور منتقل نشد.

(برگرفته از نشریهٔ انگلیسی مورنینگ استار، به نقل از جزوهٔ ”تاریخ ما: بیداری زنان“، از انتشارات حزب کمونیست بریتانیا)

نامه مردم

kar-2.jpg

آموزش های سندیکایی

برگرفته از آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

آشنایی کارگران و زحمتکشان با آموزش های سندیکایی یکی از مهمترین اولویت های مبارزه در راه تامین حقوق سندیکایی و سنگ پایه احیا و ایجاد سندیکاهای واقعی کارگری است. این مساله بویژه در اوضاع حساس میهن ما حائز اهمیت اساسی است. از این رو اتحاد کارگر بولتن کمیته روابط سندیکایی طی رشته مقالاتی مبانی اصلی آموزش های سندیکایی برگرفته از آموزش های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری را منتشر و در اختیار فعالین کارگری قرار می دهد.

سندیکاهای کارگری، ماهیت و ویژگی های آن؛

سندیکاهای کارگری فراگیرترین تشکل مستقل کارگری هستند که شکل گیری آنها محصول تضاد دایم میان منافع کارگران و سرمایه داران و برآمده از مبارزه دایمی کارگران و زحمتکشان برای بهبود وضعیت کار و زندگی است. با آن که امروزه پس از دوسده مبارزه خستگی ناپذیر کارگران، موجودیت سندیکاهای کارگری در بسیاری از کشورهای سرمایه داری به رسمیت شناخته شده است، اما سرمایه داران و دولت های سرمایه داری همچنان می کوشند سندیکاها را از هدف های خود منحرف کنند یا آن ها را تحت تسلط خود درآورند. بنابراین وظیفه کارگران و فعالان سندیکایی است که با دقت، هوشیاری و همبستگی در حفظ حقوق سندیکایی و استقلال عمل سندیکاها بکوشند و سطح مبارزاتی تشکل های کارگری را پیوسته ارتقاء دهند و با قاطعیت از منافع صنفی و طبقاتی زحمتکشان دفاع نمایند. واقعیت این است که سندیکاهای کارگری به رغم فراز و فرودها و علی رغم تحت فشار قرار داشتن دایمی از سوی سرمایه داران و دولت های سرمایه داری و انواع فشارها در حکومت های دیکتاتوری و خودکامه، توانسته اند در زمینه متشکل کردن کارگران برحول مطالبه های بنیادی آنان و نیز درجهت احقاق حقوق کارگران به پیشرفت ها و دستاوردهای قابل ملاحظه و بزرگی چه در سطح ملی و چه درسطح بین المللی دست پیدا کنند. ازجمله می توان به تصویب مقاوله نامه ها و توصیه نامه های سازمان بین المللی کار خصوصاً مقاوله نامه های ۸۷، ۹۸و ۱۳۵ و همچنین منشور جهانی حقوق سندیکایی اشاره کرد.

سندیکاهای کارگری دارای ماهیت طبقاتی معین بوده و ویژگی های مختلفی دارند که آگاهی از آن برای فعالین کارگری اهمیت تام و تمام دارد. ویژگی های سندیکاهای کارگری عبارتند از؛ الف ـ سازمان طبقاتی،

ب ـ سازمان توده ای،

ج ـ سازمان دمکراتیک؛

* ـ الف ـ سازمان طبقاتی؛

سندیکای کارگری در مفهوم کلی یک تشکل پایه ای طبقه کارگر در تمام واحدهای تولیدی و خدماتی است که وظیفه آن متشکل کردن کارگران در دفاع از منافع آنان و همه زحمتکشان است. بنابراین سندیکاهای کارگری یک سازمان طبقاتی کارگران محسوب می شود.

این ویژگی یعنی سازمان طبقاتی بودن زمانی معنا پیدا کرده و صورت واقعیت به خود می گیرد که برمواضع طبقه کارگر تکیه نموده و پیگیرانه، اصولی و به دور از هرگونه سازشکاری از منافع طبقه کارگر در برابر استثمارگران و دولت های سرمایه داری دفاع کند. این واقعیت را نباید فراموش کرد که در جنبش سندیکایی برخی بینش ها و دیدگاه های رفُرمیستی و انحرافی وجود دارد که باید در برابر آن ها هوشیار بود. زیرا چنین دیدگاه ها و نظراتی(بینشی) می تواند سندیکاهای کارگری را از مضمون طبقاتی آن تهی سازد. از جمله این دیدگاه ها و بینش های انحرافی و رفُرمیستی می توان به گرایش های زیر اشاره کرد:

۱ ـ گرایش دایمی به سازشکاری با کارفرما که در عمل به زیان منافع زحمتکشان و به همکاری با کارفرمایان منجر می شود؛

۲ ـ هواداری از نظریه همکاری با کارفرمایان و دولت های سرمایه داری و چشم بستن بر مطالبه های بنیادی زحمتکشان در دست یابی به رشد و توسعه پایدار و عدالت اجتماعی؛

۳ ـ محدود ساختن فعالیت طبقه کارگر به مطالبه های صرفاً اقتصادی که به کارفرمایان و به دولت های سرمایه داری این امکان را می دهد که تسلط سیاسی و ایدئولوژیک خود را بر زحمتکشان حفظ کنند.

(توضیح ضرور: در این زمینه می توان به نقش بارز جنبش سندیکایی زحمتکشان آفریقای جنوبی در زمان مبارزه علیه آپارتاید، مبارزه سندیکاهای کارگری فرانسه در دوران جنگ دوّم و اشغال این کشور توسط آلمان فاشیستی و نیز مبارزه دلیرانه شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران در دوره جنبش ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد. این تجربیات به خوبی خط بطلان بر گرایش رفرمیستی و محدود کردن مبارزه طبقه کارگر به صرفاً مسایل اقتصادی است)

با این حال و علی رغم تمام تلاش های کارفرمایان و دولت های سرمایه داری در تقویت و ترویج این دیدگاه ها و بینش های رفرمیستی و سازشکارانه، بینش و دیدگاه طبقاتی درباره سندیکاها همه جا درمیان کارگران رشد و تقویت یافته است. شاهد این امر، همانا رشد مبارزات زحمتکشان در مجموعۀ کشورهای سرمایه داری و وجود سازمان های فراگیر و مستقل کارگری در سراسر جهان است. (توضیح ضرور: در مبارزات زحمتکشان اروپا علیه سیاست های ریاضت اقتصادی دیکته شده از سوی کمیسیون اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی پول در سال های اخیر شاهد رشد بینش طبقاتی در سندیکاهای اروپایی هستیم) بنابراین در مبارزات سندیکایی همواره باید بینش و دیدگاه طبقاتی را تقویت کرد. سندیکا به عنوان سازمان طبقاتی کارگران و زحمتکشان در عین حال یک سازمان توده ای فراگیر نیز هست.

*ـ ب سازمان فراگیر توده ای؛

نقش اجتماعی طبقه کارگر با توجه به صنعتی شدن کشورها و در نتیجه رشد آگاهی کارگران رو به فزونی گرفته است. طبقه کارگر نه فقط از نظر تعداد که از نظر نقش تعیین کننده آن در روند تولید، به یک قدرت اجتماعی با نفوذ و نیرومند بدل گردیده است. اما قدرت اجتماعی کارگران زمانی می تواند بر زندگی اجتماعی آن تاثیر بایسته و لازم را بر جا نهد که این طبقه در سندیکاهای نیرومند و متشکل از وسیع ترین لایه های زحمتکشان و بطور کلی مزد بگیران سازمان یافته و پدیدار شود. به عبارت دیگر سندیکاهای کارگری تنها زمانی می توانند در دفاع از منافع مادی و معنوی کارگران و زحمتکشان نقش شایسته ایفا کنند که در مقام سازمان های فراگیر توده ای کارگری موجودیت خود را تضمین و تثبیت نمایند.

برای آن که سندیکا بتواند زحمتکشان هرچه بیش تری را در خود متشکل کند، باید درهایش بر روی همه زحمتکشان صرف نظر از عقاید سیاسی، مذهبی، قومی، نژادی یا جنسیتی آنان باز باشد.

طبقه کارگر طیف وسیعی از کارگران را با باورها و اعتقادات سیاسی، مذهبی و نظری گوناگون در بر می گیرد. سرمایه داران و دولت های سرمایه داری می کوشند که با سوء استفاده از این تنوع آرا و عقاید، وحدت طبقه کارگر را که ریشه در منافع ژرف مشترک آنان دارد از میان بردارند. از این رو برای اینکه سندیکاها بتوانند طیف گسترده کارگران و زحمتکشان را هرچه بیشتر در خود متشکل کنند، باید نه فقط در قبال کارفرما و دولت و نهادهای دولتی ـ حکومتی، بلکه در برابر گروه ها، حزب ها و سازمان های سیاسی و مذهبی نیز مستقل باشند. جنبش سندیکایی، جنبش مستقل و قایم بالذات است. در عین حال استقلال سندیکاهای کارگری مانع از همبستگی و ارتباط با حزب های سیاسی و جنبش های اجتماعی ترقی خواه در مبارزه مشترک برای پیشرفت اجتماعی، عدالت اجتماعی، حقوق و آزادی های دمکراتیک، استقلال و حق حاکمیت ملی نیست و نمی تواند باشد. (توضیح ضرور: تجربه نشان می دهد سندیکاهای کارگری بر پایه بینش طبقاتی خود در مبارزات گوناگون در نقاط مختلف جهان در همبستگی با حزب های مترقی و مردمی در مبارزه با فاشیسم، نژاد پرستی، برنامه های نو لیبرالی، جنگ افروزی امپریالیستی، حکومت های خودکامه و دیکتاتوری نقش بسزا ایفا کرده و ضمن حفظ استقلال خود در ارتباط سرشتی با حزب ها و جنبش های مترقی عمل کرده اند).

*ـ سازمان دمکراتیک؛

سومین ویژگی سندیکاها در کنار ماهیت طبقاتی و فراگیر توده ای آنها عبارتست از ویژگی دمکراتیک. به این معنا سندیکا سازمانی دمکراتیک تلقی می شود. سندیکاها بنا بر ماهیت فراگیر و توده ای و نیز طبقاتی خود سازمان دمکراتیک طبقه کارگر محسوب می شوند. به عبارت دقیق تر باید تمام اعضا در کلیه عرصه های تصمیم گیری و اجرای تصمیم های اتخاذ شده و نظارت بر حُسن اجرای آن ها حضور و مشارکت فعال داشته باشند. خصلت دمکراتیک سندیکاها موجب ارتقای آگاهی طبقاتی کارگران است. بنا به این خصلت، خرد جمعی در تصمیم گیری های سندیکاها حاکم است. بالاترین ارگان تصمیم گیری در سندیکا مجمع عمومی آن خواهد بود. تعیین سمت گیری ها، تدوین، تصویب و اصلاح اساسنامه و نظارت بر حُسن اجرای آن ها و نیز انتخاب نمایندگان، انتخاب هیات های رهبری، کمیسیون های اجرایی، اداری و حقوقی و دیگر ارگان های وابسته از جمله اختیارات مجمع عمومی است. خصلت دمکراتیک سندیکاها با ویژگی و ماهیت طبقاتی ـ صنفی و توده ای آنها ارتباط عضوی و سرشتی دارد. مرکزیت مبتنی بر دمکراسی در اداره سندیکاها بیانگر روح دمکراتیک حاکم بر فعالیت سندیکاهای کارگری است. بر این اساس دمکراسی سندیکایی و نتایج آن منجر بدان می شود که ۱ـ بین اعضای سندیکا روابط نزدیک تری ایجاد شود، ۲ـ اعضا در اتخاذ سمت گیری ها و تعیین سیاست و خط مش سندیکایی مشارکت فعال داشته باشند، ۳ـ اعضا در تمام سطوح فعالیت های سندیکایی سهیم باشند.

مشارکت اعضا در فعالیت های سندیکایی از مهم ترین ویژگی های مبارزات سندیکاهای کارگری است. سندیکا، یعنی همه اعضای آن. این یک اصل بنیادی به شمار می آید. از این رو برای آن که سندیکا بتواند واقعاً خصلت توده ای ـ فراگیر داشته باشد و برای آن که بتواند فعالیت خود را در زمینه های مختلف گسترش دهد و با موفقیت از عهده انجام وظایف و مسئولیت ها برآید باید به اصل مشارکت اعضا در تمام سطوح پای بند باشد. بنا براین برای مشورت با اعضای سندیکا و تشویق آنان به حضور در فعالیت های سندیکایی بویژه در کارگاهای بزرگ، می باید علاوه بر نشست ها و گردهمایی های عمومی ادواری، دیگر شیوه های مناسب از جمله انتشار جزوات سندیکایی و برگزاری نشست های متعدد را در نظر داشت. مشارکت اعضا تنها به معنای مشورت کردن با آنان و تشویق به ابراز عقیده درباره مسایل مربوط به سندیکا نیست بلکه باید آنان را در تمام فعالیت های سندیکایی نیز مشارکت داد. در این خصوص نقش رهبری و ارگان های منتخب حائز اهمیت بسزایی است. فعالیت سندیکایی به خودی خود پیش نخواهد رفت. به همین دلیل، لازم است که برای هدایت کارها خصوصاً در فاصله نشست های عمومی، یک رهبری به صورت دمکراتیک از جانب اعضای سندیکا انتخاب شود. رهبری وظیفه دارد که: ۱ـ تصمیم های اتخاذ شده را به صورت اصولی و به موقع به اجرا گذارد؛

۲ـ به فعالیت های سندیکایی تحرک لازم را بخشد و همه اعضا را در زندگی سازمان سندیکایی سهیم کند؛

۳ـ رهبری سندیکا برای آنکه بتواند نقش خویش را انجام دهد باید نماینده همه زحمتکشان باشد. این رهبری نباید بر فعالیت این یا آن عضو فعال، بلکه باید بر کار جمعی و گروهی فعالین و مبارزان سندیکایی متکی بتشد.

*ـ سندیکا و ساختار سازمان‌های سندیکایی؛

کارگاه به معنی وسیع کلمه یعنی شامل کارخانه، موسسه، اداره و بطور کلی هر واحد تولیدی و خدماتی، مناسب‌ترین و مهم‌ترین مکان برای تشکیل سندیکا و فعالیت‌های سندیکایی است. به عبارت دقیق‌تر کارگاه، اساس فعالیت‌های سندیکایی به شمار می آید. زیرا ارتباط میان کارگران و زحمتکشان در کارگاه از هرجای دیگری آسان‌تر صورت می گیرد. از این‌رو کارگاه به معنی وسیع آن پایگاه سازمانی فعالیت سندیکایی است که سازمان‌های سندیکایی بر پایه و اساس آن شکل می گیرند.

* ـ در هر کارگاه، یک سندیکا؛

تجربه نشان می دهد که اگر در کارگاه‌ها (مفهوم وسیع کارگاه مورد نظر است) سندیکاها تنگ نظرانه و بر اساس حرفه‌های مختلف یا بر پایه اعتقادات سیاسی و مذهبی شکل بگیرند، درک اهمیت اشتراک منافع از جانب همه زحمتکشان دشوار و حتی غیر ممکن خواهد بود. هدف سندیکا و سازمان سندیکایی متحد کردن کارگران بر اساس منافع مشترک آنان است. از سویی هدف سندیکا، متشکل ساختن همه کارگران است و از دیگر سو برای رسیدن به این مقصود باید از کارگاه آغاز کرد و توجه عمده به جانب کارگاه‌ها باشد.

بنا براین، اصل طبقاتی و فراگیر و توده‌ای بودن سندیکا که پیش‌تر در باره آنها صحبت کردیم، مشخص کننده ساختمان و ساختار سندیکاست در هر کارگاه و بطور کلی در هر واحد اقتصادی و اجتماعی اعم از خصوصی، دولتی، دستگاه اداری، مختلط و غیره، زحمتکشان باید مستقل از حرفه، تخصص و اعتقادات سیاسی و مذهبی خود، در یک سندیکای واحد متشکل شوند.

این سندیکا، پایه و اساس اتحادیه‌ها و سازمان‌های سندیکایی (حرفه‌ای و بین حرفه‌ای) را تشکیل می دهد و در واقع حلقه ارتباطی اصلی میان اعضای سندیکا و سازمان‌های سندیکایی محلی، منطقه‌ای و سراسری به شمار می رود. بنا براین سازمان‌های سندیکایی بر اساس سندیکا در کارگاه به دو صورت شکل می گیرد؛

۱ـ سازمان‌های مختلط یا افقی سندیکایی که از به هم پیوستن سندیکاها در رشته‌های مختلف و برای نمونه از به هم پیوستن سندیکاهای کارخانه‌های سیمان، گونی‌بافی، داروسازی، پارچه‌بافی، قند، لاستیک‌سازی و از این قبیل در یک محل، یک منطقه یا سراسر کشور تشکیل می شود.

۲ ـ سازمان عمودی یا رشته‌ای سندیکایی که از به هم پیوستن سندیکاهای یک شاخه صنعتی و حرفه‌ای و برای نمونه از به هم پیوستن سندیکاهای کارخانه‌های تولیدی خودرو سازی، نفت، پتروشیمی، الکترونیک و از این قبیل در یک محل یا منطقه و یا در سراسر کشور شکل می گیرند.

در این زمینه لازم است به دو نکته مهم توجه داشت؛

الف ـ بالاترین سازمان طبقاتی صنفی کارگران در مقیاس کشوری سازمانی است که از به هم پیوستن افقی سازمان‌های محلی و منطقه‌ای تشکیل شود و همه کارگران و سندیکاهای کارگری را در بر گیرد.

ب ـ تشکیل سندیکای پایه‌ای، به‌ویژه در کارگاه‌های کوچک، گاه با دشواری‌هایی روبرو می شود. در این صورت سازمان پایه‌ای بر اساس تجمع این کارگاه‌ها در سطح محلی تشکیل می گردد. از این‌رو سندیکاهای پایه‌ای می تواند سندیکای یک کارگاه (سندیکای کارگاهی) یا سندیکای محلی (سندیکای حرفه‌ای) باشد.

*ـ سندیکاهای کارگری و کارکرد آن؛

سندیکاها به مثابه سازمان پایه‌ای طبقه کارگر به منظور دفاع از مطالبات اقتصادی و اجتماعی به وجود آمدند و رشد کردند. اما این نقش که در روزگار ما گسترش قابل ملاحظه‌ای یافته است، در شرایط بسیار متفاوتی نسبت به گذشته بسط و تکامل می یابد. هرچند نقش سندیکا از لحاظ بنیادی در همه جا یکی است، ولی بر حسب نظام های اقتصادی و اجتماعی مختلف این نقش به صورتی متفاوت صورت می گیرد.

*ـ سندیکاها و دفاع از منافع مادی و معنوی زحمتکشان؛

سندیکا، بنا بر نقشی که دارد، باید خواست‌ها و حقوق فردی و جمعی زحمتکشان را در نظر گیرد و برای تحقق آن‌ها با توجه به شرایط اقتصادی اجتماعی هر کشور، فعالیت خود را سازمان دهد. در میدان فعالیت سندیکایی است که زحمتکشان به نیروی اجتماعی و توان خویش آگاهی می یابند و خواستار آن می شوند که جایگاه شایسته خود را در زندگی اجتماعی به‌دست آورند. موفقیت سندیکا در پیش‌برد خواست‌ها و اهداف کارگری در گرو مشارکت همه کارگران و جلب حمایت تمام زحمتکشان است. پاره‌ای از این خواست‌ها و اهداف در سطح کارگاه قابل حصول است. ولی بخش عمده آن در گرو عمل مشترک کارگران در سطحی فراتر از کارگاه، یعنی در مقیاس های محلی، منطقه‌ای، کشوری و حتی در عرصه‌های بین المللی و در عمل مشترک کارگران سراسر جهان میسّر خواهد بود.

*ـ سندیکاها و دفاع از آزادی‌های سندیکایی و گسترش آن؛

بدون آزادی سندیکایی، فعالیت‌های متنوع سندیکایی نمی تواند از اثر بخشی کامل برخوردار باشد. دادن اطلاعات به زحمتکشان و داشتن ارتباط با آنان جزء جدایی ناپذیر فعالیت سندیکایی است. این حقی است که باید در همه جا و به ویژه با تکیه بر مقاوله نامه‌ها و توصیه نامه‌های مصوب سازمان بین‌المللی کار و منشور جهانی حقوق سندیکایی (مصوب فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری) برای به‌رسمیت شناختن آن کوشید. باید در کارگاه‌های سرمایه‌داری کارفرمایان را وادار به‌پذیرش حقوق سندیکایی از جمله حق برپایی سندیکا نمود. به‌علاوه، رشد و گسترش سازمان سندیکایی و فعالیت های آن مستلزم طرح مسایل نو و کسب حقوق تازه به تازه است.

*ـ سندیکا مدرسه دایمی آموزش کارگران؛

فعالیت سندیکایی در کارگاه یکی از عوامل عمده‌ای است که به زحمتکشان امکان می دهد اشتراک منافع خود را دریابند. بنابراین کارگران پیش و بیش از هر کجای دیگر، در جریان فعالیت سندیکایی است که آموزش می بینند. با چنین آموزشی است که فعالان و مبارزان سندیکایی شناخت و تجربه لازم را برای ایفای وظایف و مسئولیت‌های بزرگ تر اجتماعی و طبقاتی خود به دست می آورند.

پایان

برگرفته از آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

اتحاد کارگر